اي بر سر سروران يگانه
شاعر : انوري
بحر کرم تو بيکرانه | | اي بر سر سروران يگانه | بر قبهي عرش آشيانه | | سيمرغ جلالت تو کرده | ميبخش به پشت تازيانه | | ميگير جهان به روي خنجر | آن سود ترا بود زيان نه | | گر قصهي بنده را کني گوش | مخمور ز بادهي شبانه | | در خانه نشسته بود داعي | آتشکده کرده تابخانه | | در کنج خزيده چون کشيشي | سيب و به و نقل خسروانه | | وز بهر شراب لعل در پيش | کبک و بط و تيهو و سمانه | | وز بهر کباب کرده بر سيخ | شمعي دو نهاده در ميانه | | ساقي و شراب و شاهد خوب | جز سبلت و ريش ابلهانه | | زين جمله که گفتهام ندارم | دريوزه کنم بدين بهانه | | از مير شراب و شاهد و شمع | از لوح کمانچه و چغانه | | اسباب معاشرت مهيا | چنگ و دف و ناي و شاخ و شانه | | طنبور و کتاب و نرد و شطرنج | گنجشک و کبوتر کلانه | | بنهاد به پيش انوري را | |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}